::
::
زیدگی ساده است!به سادگی نبودن تو و به سادگی شکستن من..
::
::
چه تفاوت عمیقی است!بین تنهایی قبل از بودنت و تنهایی بعد از رفتنت!
::
::
خستگی و تاول زیر پایت را….برایم سوغاتی آورده ای!! می نشینی…..نفسی تازه میکنی….و میروی!! و من…چشم
به راه تو….به نیمکت بودن خود ادامه میدهم!!
::
::
بگذار دستانت را محکم تر بگیرم،برای درک خوشبختی که میدانم فردا نصیب دیگریست….!
::
::
برای نیلوفر قشنگم:عزیزم امیدوارم توی همه ی مراحل زندگیت موفق بشی!اگه تو خودت بخوای به هرچیزی که
میخوای میرسی،چون تو لایق بهترین ها هستی….
::
::
دردم این است که باید پس از این قسمت ها….! سال ها منتظر قسمت آخر باشم!!
::
::
سریعترین نقاشی بود که دیدم!! در یک چشم به هم زدن،روزگارم را سیاه کرد!!
::
::
همه دارن واسه ی مادراشون کادو و گل میگیرن… منم واسه مامانم گل گرفتم و الان اومدم سرمزارش!اینم از تقدیر و
سرنوشت من!!!مامانی جات خیلی توی خونه خالیه.بابا دیگه نمیخنده،حرف نمیزنه،فقط زل میزنه به عکست.انگار اونم
منو فراموش کرده!من نمونه ی یه بی کس واقعی ام!نه داداشی…نه خواهری…مامانی بدجور تنهام!بد جایی تنهام
گذاشتی و رفتی…..*از خدا میخوام همه ی مادرای این سرزمین،همیشه شادو سلامت باشن
::
::
ختم کلام…. عشق یعنی یکی بود….و یکی نابود….!!
::
::
ساکتم…هیچی نیستم! حتی آنقدر آدم نیستم که عاشقم باشی؟؟ اما کاش میفهمیدی،من در برابر هرزه های بی
احساس این شهرشلوغ،فقط یک دختر ساده ی ساده ام…!!
::
::
ترکم کردی،تنهایی سخت بود… همدمی انتخاب کردم بنام سیگار…! با همدم همه جا رفتم،دیگرکسی مرا حساب
نمیکرد!! داشتن یار تقاص دارد؟؟ مگر توأم یار نداری؟!چرا مرا بدبخت خطاب میکنند و تورا خوشبخت..؟!
::
::
نه بغضی…نه فریادی….فقط صدای چیک چیک باران می آید! این منم که روی وسعت دل زمین میگریم….!
::
::
از آن همه مهربانی،نصیبم تنهایی شد!!خدایامیشود کمی بی رحم باشم؟
::
::
این روزها بیشتر از هر زمانی دوست دارم خودم باشم!! دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم و نه هراس از دست دادن!!
هرکس مرا میخواهد،بخاطر خودم بخواهد!! دلم هوای خودم را کرده است…..!
::
::
نه شکارچی….! نه تفنگ…! نه تیر…!! هیچکدام نمیدانستند که پرنده برای بچه های خود غذا میبرد،قبول….! اما خدا
که میدانست!! نمیدونم ماجرای ما به کجا ختم میشه!خدا جونم تمومش کن،خسته ام…..
::
::
روزگار….تسلیمم! سهم من از عشق…برای تو!